تیرماه سال ۱۳۹۳ کنگره بزرگداشت شهید علی هاشمی برگزار شد. هیچکدام از
همرزمان شهید در مراسم حضور پیدا نکردن . برادر شهید هاشمی می گه : بدا به حال
اونایی که ادعای یاری و همرزمی شهید را داشتن اما هیچکدام تو مراسم بزرگداشت شهید
حضور نداشتن. . دبیر کنگره هم که با عنوان «ناشناخته مثل هور» برگزار شد گفته:
انتظار داشتیم مسئولانی که سالها با سردار شهید علی هاشمی در خط مقدم جبههها
حضور داشتند و گفتنیهای بسیاری از این شهید بزرگوار داشتن در این محفل حضور مییافتن
اما ظاهرا این گونه تقدیر شده تا شهید علی هاشمی همانند ۳۰ سال گذشته که در غربت
بود، الآنم در غربت باشه .
************************************************************
شهید هاشمی از کودکی فرد مظلومی بود ، همیشه شخصیت پرگذشتی داشت و همه ابعاد شخصیتش یک خاطره اس. وقتی صحبت از علی هاشمی میشه و از همرزمانش میخوایم که خاطرهای نقل کنند اول لبخند میزنن چون به یاد لبخند شهید علی هاشمی میافتند ... او همواره در گرفتاریها و ناراحتیها هم لبخند میزد. هشت سال در تمام عملیاتها شرکت کرد و همیشه هم به عنوان یک نیرو میجنگید نه به عنوان فرمانده و در کنار بسیجیها در جنگ حضور داشت و سرانجام هجده روز قبل از پذیرش قطعنامه به شهادت رسید.
دل میزنم به دریا ، پا میذارم تو جاده راهی میشم دوباره ، با پاهای پیاده
راهی میشم ، به سوی خاکی آسمونی که داره عطر مهربونی ، عطر حریم بینشونی
میام و دارم ، شور و نوایی میخوام بگیرم ، اذن رهایی
ای شهدا ، ای شهدا
اگه که قلبمو شیدا کردم اگه که چشمامو دریا کردم
من با هزار امید اینجا هستم گمشدهمو شاید پیدا کردم
دارم گلهها ، از فاصلهها جا مونده منم ، از قافلهها
ــــــــــــــــــــــــــــ
اومدم اینجا قلبم ، رنگ خدا بگیره شیوه عاشقی رو ، از شهدا بگیره
با یادشون ، جاریه اشکای زلالم میخوام که با شروع سالم
عوض بشه دوباره حالم
مدد میگیرم ، از خود مادر که دم بگیرم ، تا دمِ آخر
یا فاطمه ، یا فاطمه ولایتت همه آمال من
روشنی بخشِ ماه و سال من دلمو زیر و رو کرده مهرت
تویی محول الاحوال من
من از تو میخوام ، تنها یه حاجت اذن رهایی ، رزق شهادت
برای دانلود فایل صوتی و تصویری کلیپ به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
پدر و مادر سردار شهید حسن شاطری به فاصله ۱۳ روز دار فانی را وداع گفته و با شهیدشان همسفر شدند.
این اولین باری نیست که پدر و مادر شهیدی به فاصله زمانی نزدیک به فرزند شهیدشان می پیوندند و البته شاید آخرین بار هم نباشد. اخبار درگذشت والدین شهدا این روزها آنقدر زیاد شده است که رنگ روزمرگی به خود گرفته و شاید حتی در برخی موارد کنجکاوی مخاطبین را هم برای پیگیری آن کمتر برمیانگیزد.
اما حقیقت تلخی که در لابلای این اخبار تکراری به دست میآید، بالا رفتن آمار فوت والدین شهداست که پا به سن گذاشتهاند و با بیماریهای مختلفی بر اثر کهولت سن دست و پنجه نرم میکنند. کسانی که علاوه بر سالخوردگی فراق فرزندانی را سالها تحمل کردهاند که در روزگار خود همتا نداشتهاند. .
از آنجایی که والدین شهدا به عنوان غنیترین گنجینه از خاطرات، سیره و زندگی شهدا محسوب میشوند از دنیا رفتنشان ما را از دسترسی به این فرهنگ غنی باز میدارد. و حالا نیاز به تامل است که بفهمیم توجه به این پیرمردها و پیرزنهایی که تجارب نابی از تربیت یک «شهید» را در دامان خود دارند برای ما یک ضرورت است و مشکلات این والدین از جمله دیگر موضوعاتی است که باید این روزها بیشتر مورد توجه مردم و مسئولین و رسانهها قرار بگیرد.
شهید حسن شاطری،ریاست ستاد بازسازی ایران در لبنان را برعهده داشت و در عرصههای مختلف همچون راه سازی فعالیت میکرد.این شهید راه مقاومت بهمن سال ۱۳۹۱در مسیر سوریه به لبنان به دست عوامل رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.
سپاهی یا باید عاشق باشد یا دیوانه. کسی که دنبال مادیات اومده باشه توی این لباس، غلط ترین راه را انتخاب کرده، دیوانگی کرده.
این جا اگه اومدین باید عاشق باشید. عاشق خدمت به اسلام، به مردم، و الا دیوانگی کردید.
به لباس هایی که تنتونه نگاه کنید. چه رنگیه؟ این لباس ها شاید به ظاهر سبز باشه، ولی روی هر کدوم شون می شه سرخی خون رو دید. سرخی خون کسانی که یک روز این لباس ها رو پوشیدن و جون شون رو به خاطر اسلام و انقلاب تقدیم کردن. پس همیشه یادتون باشه، پوشیدن لباس چه مسئولیت سنگینی براتون میاره.
فقط از مسئولین میخام به آبادان برسن. فقط دوس دارم آبادانو بکنن مثه اول.
اما حیف !!!! حیف که آبادان فراموش شدس. نمی دونم چرا!؟! نمی دونم این جوونایی که عقد کرده رفتنو بر نگشتن، تو خاک آبادان، باید آبادان این طوری باشه ؟؟؟
ننه! خیلی ما جوون دادیم. من توی کوچه ایکه نشستم هشت تا شهید با هم. مسعود شاکری، رفیعی، عبدالرضا عشقی، رئیسی، لامی زاده ، چه می دونم!؟! فهیمی، کاظمی ، قنبری. همه شهید توی یه کوچه . توی یه کوچه بچه هایی که فوتبال بازی می کردن همه با هم شهید شدن.
یعنی همی که جنگ شد بچه هایی که تا پریروز می رفتن برای فوتبال بازی، آماده جنگ شدن.
ننه بعده این همه سختیا خسته نباشید نمی خاید بگید!؟! مثلا نباید آبمون ننه درست باشه؟ این آب برای مسئولین یه روزه، یه ساعته، نمی تونن درست کنن آب آبادانو، تسویه کنن!؟! ما باید آب شور بخوریم ؟
ای شهید! ای آنکه بر کرانهی ازلی و ابدی وجود برنشستهای! دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.
خوشا
آنانکه مردانه مرده اند و تو ای عزیز می دانی تنها کسانی مردانه می میرند که
مردانه زیسته باشند.
یاد
شهدایمان بخیر ، یاد شهدایمان بخیر ، یاد شهدایمان بخیر.
22 اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامی باد.
به یاد چشم خیس مادران و قامت تا شده پدران و تنهایی همسران و دلتنگی فرزندان شهدا 22 اسفند گلزار شهدا سراسر کشور