❇ تلنگر ❇

بیا! بیا ! بیا ! بی قرار هم باشیم نه بی خیال هم

❇ تلنگر ❇

بیا! بیا ! بیا ! بی قرار هم باشیم نه بی خیال هم

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

سپاهی یا باید عاشق باشد یا دیوانه. کسی که دنبال مادیات اومده باشه توی این لباس، غلط ترین راه را انتخاب کرده، دیوانگی کرده.

این جا اگه اومدین باید عاشق باشید. عاشق خدمت به اسلام، به مردم، و الا دیوانگی کردید.

به لباس هایی که تنتونه نگاه کنید. چه رنگیه؟ این لباس ها شاید به ظاهر سبز باشه، ولی روی هر کدوم شون می شه سرخی خون رو دید. سرخی خون کسانی که یک روز این لباس ها رو پوشیدن و جون شون رو به خاطر اسلام و انقلاب تقدیم کردن. پس همیشه یادتون باشه، پوشیدن لباس چه مسئولیت سنگینی براتون میاره.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۸
عبدلله مسلمان

بیا زاویه دیدمان را تغییر دهیم، اطرافیانمان را به خوبی ببینیم و شادیهایمان را با آنها به اشتراک بگذاریم.

!!بیا از کوچک‌ترین مهربانی‌هایی که می توانیم برای اطرافیانمان همراه داشته باشیم نیز نگذریم؛ محبت کردن به کسانی که الزاماً نمی‌توانند محبت ما را جبران کنند و حتی شاید هرگز ما را نبینند و نشناسند تا برایمان کاری انجام دهند؛ از جمله بیمارانی که رمقی برای بدنشان و اندوخته‌ای برای خرج کردن ندارند.

واقعیت این است که ما شاهد کمبود بیمارستان تخصصی سرطان در سطح کشور هستیم. یعنی علی‌رغم افزایش تصاعدی تعداد مبتلایان تعداد مراکز درمانی حتی برای بیماران کنونی نیز کم است چه برسد به دو تا سه سال آینده که تعداد بیماران متأسفانه افزایش پیدا می‌کند.  

بیا تا آجر به آجر بیمارستانی بسازیم که ماحصل مهربانی‌های کوچک مردم کشورمان است؛ بیمارستان حضرت عبدالعظیم(ع) بیمارستان تخصصی سرطان در شهرری . همراه شوید برای جاودانه کردن خیرات. عملیات احداث نخستین بیمارستان تخصصی سرطان در کشور به همت سازمان اوقاف و امور خیریه و با مشارکت مردم، خیرین و متخصصان و با همکاری دستگاه های مرتبط با حوزه سلامت آغاز شده است.

برای مشارکت در این طرح خداپسندانه و انسان دوستانه # ۶۴ *۷۳۳ * را شماره گیری فرمایید.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۴
عبدلله مسلمان

جان، مال و آبروی افراد از موضوع‌های مورد تاکید شریعت مطهّر است و افراد باید نسبت به آن مراقب باشند.

ساختن و انتشار جوک برای افراد و نژادها و قومیت‌ها و گفتن این لطیفه‌ها اگر منشأ بی‌آبرویی برای افراد یا صنفِ دارای آبرو و جایگاه در جامعه باشد، اشکال دارد.

کسی نباید به آبروی مومن لطمه بزند ولو اینکه خود شخص نشنود. غیبت هم همین است؛ یعنی ممکن است حتی خود شخص متوجه نشود که در نبود او چه گفته‌اند اما در جامعه به آبروی او لطمه خورده است.

گاهی این لطیفه ها و جوک ها برای شخصیت‌های مذهبی و ملی که از دنیا رفته‌اند و در قید حیات نیستند ساخته می‌شود و رواج پیدا می کند و این خیلی بد است، چون این شخص زنده نیست تا از او حلالیت طلبیده شود.

گاهی هم به بزرگان دینی نسبت داده می‌شود که این موضوع مصداق توهین به دین است و حتی نزدیک به کفر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۷
عبدلله مسلمان

درآن روز هایی که زمان رضا خان پهلوی و فشار طاقت فرسا برای تغییر لباس بود و روحانیون و حوزه ها در تب و تاب به سر می بردند شیخ نسبتاً وارسته ای را نزدیک دکان نانوایی که قطعه نانی را خالی می خورد دیدم که گفت : به من گفتند عمامه را بردار، من هم برداشتم و دادم به دیگری که دو تا پیراهن برای خودش بدوزد، الان هم نانم را خوردم و سیر شدم، تا شب هم خدا بزرگ است.

پسرم! من چنین حالی را اگر بگویم به همه مقامات دنیوی می دهم باور کن.

بخشی از نامه امام خمینی به حاج احمد آقا در کتابی با عنوان "نقطه ی عطف" *************************************************************

 کسی که امام به این خوبی از حال او یاد می کند و ارزش حال او را از همه مقامات دنیوی بالاتر می داند یک سیاستمدار برجسته یا یک سردار پیروز یا یک چریک مبارز نیست، بلکه شیخ نسبتاً وارسته ای است که نه تنها با رضا خان دست به یقه نشده، بلکه عمامه خود را هم به دستور او برداشته و به دیگری بخشیده است.

با این حال، امام خمینی در شخصیت شیخ نسبتاً وارسته نیز خصیصه والا و متعالی و ارزشمندی را برای ذکر کردن و حتی آرزو کردن و به عنوان شاید بهترین آرمان و آرزوی خویش مطرح کردن سراغ گرفته است....

ایشان حتی در وجود این شیخ که با رضا خان عمامه بردار و کلاه گذار درگیری نداشته است چنان گوهر نادر یعنی چنان حالی را می بیند و ذکر هم می کند و نمی گوید که فقط باید از مبارزان و سیاستمداران نسبتاً وارسته الگو بیاورم و نه غیر آنان!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۱
عبدلله مسلمان

یکی از دوستان قدیمی عباس تعریف می کند : در سال ۱۳۴۸ وارد نیروی هوایی شدم . در بدو ورود می بایستی یک سری آموزشها را در نیروی هوایی می دیدیم که از آن جمله آموزش زبان انگلیسی بود. این کلاس ها شروع آشنایی چندین ساله ی من با  عباس بابایی بود. .

ایشان شخصیت خاصی داشتند واز همه متمایز بودند. در آن دوران بیشتر استادان زن بودند از جمله استاد کلاس زبان که یک زن آمریکایی بود. این  استاد زبان برای اینکه فرهنگ مبتذل غرب را رواج دهد، به دانشجویان پیشنهاد شرم آوری داد که، اگر کسی امتحان پایان ترم را ۲۰ بگیرد من یک شب با او خواهم بود.

بعد از اعلام نمرات عباس ازهمه نمره اش بیشتر بود او امتحان را ۱۹ گرفته بود. من برگه او را که دیدم تعجب کردم زیرا او یک کلمه ساده را غلط نوشته بود.

و آن استاد هم به عباس گفت: تو عمدأ این کلمه را غلط نوشته ای تا با من نباشی. آنجا بود که من به عظمت روحی عباس پی بردم. ایشان با این کار درس  تقوا و عفت و بزرگواری را به دیگران آموخت... .


                                                                                       عکس : سایت شهید بابایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۳
عبدلله مسلمان

 

 

می‌گفت چه بگویم از خواهران اهوازی که گریه می‌کردند و لباس‌های خونی را می‌شستند. کاش بودید و می‌دیدید. با گفتن چطور می‌شود مطلب را رساند؟ واقعا دریای خون بود، ندیدید که! گوشت و پوست و خون به این لباس‌ها چسبیده بود. چقدر از اعضا و جوارح شهدا آنجا دفن شد، فقط خدا می‌داند.

من پیش خودم می‌گفتم این مادران شهدا فقط می‌دانند بچه‌شان شهید شده، خدا را شکر از کیفیتش بی‌اطلاع هستند. واقعا تحملش سخت است که ٨ سال با این شرایط زندگی کنی و حالا ببینی که چایخانه شده تالار عروسی و رستوران.

در جایی که می‌گویند شهدا نمرده اند بلکه آنان زنده هستند و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند، اینگونه مدفن پاره‌های تن شهدا را گرامی می‌دارند!؟!

فاطمه میرحبیبی از زنانی بود که در طول دفاع مقدس در چایخانه اهواز یا پایگاه شهید علم الهدی مشغول خدمت بود. او چند روز پیش با این آرزو که بعد از ٢٥ سال یادمانی در پایگاه شهید علم الهدی برای شهدایی که اعضای بدن آنها در این مکان مدفون است، ساخته شود، چشم از این دنیا فروبست.

یاسر عرب، کارگردان مستند ننه قربون می گوید: خانم میرحبیبی هم مثل همه زن‌هایی که در چایخانه فعال بودند دغدغه شخصی نداشت. تنها دغدغه این بانوان تاسیس یادمان شهدایی در مکان سابق پایگاه علم الهدی بود.

وی در ادامه گفت: یکی از مقام‌های مسئول در واکنش به درخواست این بانوان، مدفون بودن اعضا و جوارح شهدا را در پایگاه علم الهدی تکذیب کرده بود. این در حالی است که فیلمی از سال ۶۴ وجود دارد که نشان می‌دهد این بانوان جگر یکی از شهدا را که در لباس‌هایش باقی مانده به دوربین نشان می‌دهند.

وی افزود: مسئولان محلی می‌گویند بر سر مالکیت این مکان بین سپاه و راه آهن مناقشه است و باید اول تکلیف این موضوع روشن شود. این در حالی است که ٢٠ سال در این مکان تالار عروسی بوده و هیچ مناقشه‌ای سر آن نیست.

 


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 28 ثانیه

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۰
عبدلله مسلمان